تشويق كردن فرزندانمان
یکی از زیباترین تصاویری که از دوران کودکی در ذهن اغلب ما وجود دارد لحظههایی است که به نوعی تشویق و تائید شدهایم؛ وقتی با شوق پایین دفترچه دیکتهمان میدیدیم: «بیست تمام. آفرین، همیشه موفق باشی، زمانی که سر صف جایزه میگرفتیم یا هنگامی که با عجله خودمان را به خانه میرساندیم تا همه را برای مادر و پدرمان تعریف کنیم و آنها نیز با تائید و تشویق دوباره ما، برق شادی بیشتر را به چشمانمان میبخشیدند.
در واقع یکی از راههای رشد بیشتر و بهتر ذهن کودکان تشویق است. تصور این که افراد میتوانند تنها با تنبیه و بدون هیچ تشویقی قدر و ارزش موفقیتها و تواناییهای خود را بدانند تصوری بیهوده و باطل است.
البته امروز والدین و مربیان به نقش موثر تشویق بیشتر پی بردهاند، ولی هنوز در بسیاری از خانهها و فضاهای آموزشی، والدین و مربیان بیشتر از روشهای تنبیهای استفاده و فکر میکنند تنبیه، فرد را پختهتر و محکمتر بار میآورد.
تشویق، ویتامین موردنیاز ذهن کودک
همانگونه که بدن کودکان برای رشد بهتر نیاز به ویتامینهای مختلف دارد، ذهن آنها نیز به ویتامینهایی نیاز دارد که به نوعی باعث رشد و پرورش بیشتر آنها شود.
در واقع بهترین ویتامین برای ذهن کودک «توجه» است. این توجه میتواند به روشهای مختلف صورت گیرد.
مثلا کودک به ویتامینهایی مانند شعر، موسیقی، بازی و سرخوشی، بودن در طبیعت و لذت بردن از لحظات زندگی نیاز دارد و همه اینها زمانی حاصل میشود که بتوانیم برای او وقت بگذاریم و به اوتوجه لازم را نشان دهیم.
حالا این توجه وقتی مثبت باشد شکل «تشویق» به خود میگیرد و هنگامی هم که منفی باشد به صورت «تنبیه» خواهد بود.
قوانین تشویق
نخستین قانون تشویق آن است که باید واقعی و حقیقی باشد، نه از روی انجام وظیفه، ظاهری و دروغین.
اگر بچهها فکر کنند که با دیدن نمره خوب آنها یا کار مهم و درستی که انجام میدهند از سر بیحوصلگی و بدون هیچگونه احساس واقعی فقط میگوییم «آفرین! عزیزم توکارت را خوب انجام دادی» متوجه میشوند و همین موضوع باعث ناامیدی و ناراحتی آنها میشود.
کودکان در این مواقع فکر میکنند که ما واقعا از موفقیتهایشان خوشحال نشدهایم و به آنها توجه نداریم.
فراموش نکنیم این کارها به جای این که اعتماد به نفس را در آنها تقویت کند، آن را از بین خواهد برد. در واقع ما باید به کودکان یاد دهیم که همیشه احساس واقعی خود را بیان کنند.
منبع:تربيت مادرانه،تربيت بدون فرياد
اصول “مهارتهای ارتباطی”
مي دانيم كه مردم ميل دارند به همان روشي كه با آنها رفتار كنيم با ما رفتار كنند . اگر بي ادبانه رفتار كنيد، با شما بي ادبانه رفتار خواهد شد . اگر مؤدبانه رفتار كنيد با شما مؤدبانه رفتار خواهد شد. اگر با ملاحظه باشيد ، ديگران نيزدر مقابل شما با ملاحظه خواهند بود. اگر به ديگران احترام بگذاريد ديگران نيز به شما احترام خواهند گذاشت . با آگاهي از اين مسئله شما مي توانيد نحوه برخورد خود را مؤثرترين عامل در نحوه ارتباط بدانيد. اگر مي خواهيد با ساير افراد ارتباطي سالم ، صميمي و راحت داشته باشيد . اصول زير را به كار ببريد:
اصل 1 – احترام متقابل :
اگر مي خواهيد مورد احترام ديگران واقع شويد دوكار را انجام دهيد:
اول آنكه به خود احترام بگذاريد زيرا اگر اين كار را نكنيد هيچ كس ديگر نيز اين كار را نمي كند.
دوم آنكه بايد به فرد مقابل هم احترام بگذاريد . ابراز احترام يك راه مطمئن براي كسب احترام است.
اصل 2 –خود را به جاي ديگران بگذاريد:
سعي كنيد مسائل را از ديدگاه ديگران بنگريد. خواه با آنچه ديگري مي گويد موافق باشيد يا مخالف . به حق آنان براي گفتن نظرشان احترام بگذاريد . به اين نحو مي توانيد به نحو مؤثري با ديگران ارتباط برقرار كنيد.
اصل3 – در جستجوي نقاط مشترك باشيد:
به ندرت افرادي را مي توان يافت كه عقايدي كاملاٌ مخالف با ديگران داشته باشند . اگر به اندازه كافي دقت داشته باشيد مي توانيد نقاط اشتراك را يافته و راه حلهاي مناسب براساس آنها پيدا كنيد.
اصل 4 – نيازها ، خواسته ها ، احساسات و نگراني هاي خود را مشخص و بيان نمائيد:
در يك ارتباط صميمانه فرد با تسلط كامل بر خود مي تواند احساسات ، نيازها و نگراني هاي خود را بدون ترس از قضاوت ديگري بيان نمائيد كه در نتيجه شخص را آماده همكاري متقابل براي رفع تضادها يا حل مشكلات خواهد نمود.
اصل 5 – اندكي انعطاف پذير باشيد:
به ندرت براي حل يك مشكل فقط يك راه حل وجود دارد هميشه مي توان چندين راه حل قابل قبول در نظر داشته باشيد. هرچه تعداد راه حلهاي شما براي حل مشكلاتتان بيشتر باشد شانس موفقيت شما افزايش مي يابد.
اصل 6 – به موقع از ديگران براي حل مشكل خود كمك بخواهيد:
براي حل مشكلات خود به همكاري ديگران نيز نيازمنديم به موقع از آنان براي حل مشكل خود استفاده نمائيد.
اصل 7 – ديد مثبت داشته باشيد و منفي بافي نكنيد:
عبارات منفي مانند : « هرگز امكان ندارد » ، « ما به نتيجه نمي رسيم » ، شما كاملاً دراشتباهيد » به كارنبريد . اگر هم با چيزي مخالف هستيد ابتدا دلايل خود را بيان و سپس نظر مخالف بدهيد.
اصل 8 – كلمه « اما ، بايد و نبايد » را از مجموعه صحبتهاي خود حذف كنيد:
كلمه « اما ، بايد و نبايد » عامل اصلي بيشتر اضطرابها و اختلافهاست . اين كلمه را از صحبتهاي خود حذف كنيد.
اصل 9 – اگر روش و رفتار شما مؤثر واقع نمي شود تغييراتي در آن ايجاد كنيد:
شما ديگران را نمي توانيد تغيير دهيد مگر آنكه اول خود شما تغيير پيدا كنيد اگر خواهان تغيير در محيط اطراف خود هستيد ساده ترين كار تغيير در رفتار خودتان است.
منبع : کتاب پنج مهارت کلیدی در روانشناسی ارتباط با مشتری / تالیف معصومه زارع
تکنیکهایی برای فرار از افراد منفی
برای فرار از منفی ها راه های مختلفی وجود به شرط اینکه خود شما یکی از آنها نباشید :
1 - منفی ها دارای یک ویروس خطرناک اند
تصور کنید منفی ها یک ویروس خطرناک دارند که ممکن است شما را بیمار کند! البته که منفی نگری یک بیماریست، پس تا جایی که می توانید از منفی ها فاصله بگیرید.
وقتی شروع به منفی بافی و ذکر مصیبت می کنند محیط را ترک کنید خیلی ساده و راحت.
2 - جریان رو تغییر بدهید
گاهی شخص منفی باف کسی است که به دلایلی نمی توان ترکش کرد و یا مثلا در یک خودرو نشسته اید و نمی توانید در را باز کنید بپرید پایین خطر جانی دارد!
بهترین کار تغییر مسیر گفتگوست. مثلا می توانی بلند عطسه کنید یا اظهار گرسنگی کنید ، از وضعیت آب و هوا بگویید یا مثلا به جایی اشاره کنید و بگویید تا حالا این جا را دیده بودی؟
بحث تغییر می کند راحت و بی درد سر. بدون تلفات جانی و البته دعوا و بحث بی مورد
3 - سکوت
دامن زدن به بحث منفی ها و حتی مخالفت با آنها گاهی آغاز گر یک بحث جدی و حتی گاهی دعوا و درگیری خواهد شد خوب پس بیایید “سکوت” را امتحان کنیم.
مخالفت با منفی ها گاهی باعث شکل گیری موج بی وفقه منفی بافی از سوی آنها می شود. در این موارد واقعا این جمله حقیقت محض است “سکوت فریاد معرفت است” . خودتان را به خواب بزنید، از پنجره بیرون را نگاه کنید، اصلا باید یاد بگیرید هر گاه که می خواهید گوشتان را تعطیل کنید! به نظر خیلی عجیب و غیر ممکن می آید اما حقیقت این است که با تمرین حتی می توان گوش را مطیع خودمان کنیم . طرف مشغول منفی بافی است شما پیچ گوشتان را می بندید و به آهنگی که خیلی دوست دارید فکر می کنید. به قیافه منفی باف نگاه می کنید و آنوقت انگار در حال اجرای پانتومیم است ، لبهایش تکان می خورد اما چیزی نمی شنوید . خنده تان می گیرد و فضا تغییر خواهد کرد.
4 - کانال رو تغییر بده
کانال اطراف را تغییر بدهید با ذهنتان سفر کنید به جایی که دوست دارید، کنار کسانی که دلتنگشان هستید و دوست دارید با آنها هم کلام شوید.
ذهن محدودیتی ندارد ، اصلا شاید دلتان سفر بخواهد موقعی که منفی باف در حال اجرای سناریوی مملکته داریم، بدبخیتم ما و… است شما یک سفری برید چین و از دیوار چین دیدن کنید، هند و تاج محل را ببینید، کیش و در کنار ساحل قدم بزنید، قشم و از پاساژ ها خرید کنید.
سفر رفتنتان نمی آید ، برید منزل داخل اتاق تان روی صندی بنشینید و چای و شیرینی بخورید. بعضی ذهن ها انقدر حرفه ای هستند که بعد از سفر ذهنی احساس سیری و رفع عطش می کنند.
به همین راحتی از دنیای منفی باف ها فرار کنید.
راهکارهایی برای بالا بردن عزت نفس
1-خودتان را تحقیر و سرزنش نکنید.
2-پاداش دادن به خود را آغاز کنید.
3-از جسم خود مواظبت کنید .
4-به احساسات خود احترام بگذارید.
5-از مقایسه کردن بپرهیزید.
6-برای هرچه می خواهید و نیاز دارید کلمه “من ” را به کار ببرید.
ویژگی افراد دارای عزت نفس بالا و پایین چیست؟
- فردی که از عزت نفس بالایی برخوردار است، خودش را به گونه ای مثبت ارزیابی می کند و برخورد مناسبی به نظریات مثبت خود و دیگران دارد.
- افراد دارای عزت نفس بالا اشتباهات خود را واقع بینانه می پذیرند و برای اصلاح اشتباهات خود تلاش می کنند.
- همدردی و همدلی در اشخاص دارای عزت نفس بالا فراوان وجود دارد.
- افراد دارای عزت نفس بالا برای خویشتن ارزش قائلند.
- این دسته از افراد معتقدندکه بر جنبه های مختلف زندگی خود کنترل دارند و می توانند به آنچه علاقه و آرزو دارند، دست یابند.
چگونه می توان عزت نفس خود را افزایش داد؟
- از انتقاد دائم به خود بپرهیزید.
- با خودتان به عنوان فردی ارزشمند رفتار کنید.
- از دیگران یاری بخواهید.
چه علایمی نشان میدهد که ما به خودمان احترام نمی گذاریم؟
1- به چیزهایی بله می گوییم که برای ما مهم نیست یا وقت انجامش را نداریم.
2- تنها برای اینکه کسی را دلخور نکنیم، با او موافقت می کنیم.
3- به نیاز دیگران بیش از نیاز خود بها می دهید.
4- نسبت به انجام کاری که صحیح بوده احساس گناه می کنیم زیرا دیگران نظر مخالف دارند.
5- با نشان ندادن نقاط قوت و نقش مثبت خود، از خود دفاع نمی کنیم.
6- دایما احساس خود را مخفی نگه می داریم.
7- آشکارا به دنبال جلب توجه دیگران هستیم.
8- دایما سعی در خوشحال کردن دیگران داریم.
9- خود را در احاطه همراهان بد قرار می دهیم.
10- خود را برای تحت تاثیر قرار دادن دیگران، بزک می کنیم.
چرا کتاب نمیخوانیم؟
۱- کتاب نمیخوانیم زیرا نیازی به کتاب احساس نمیکنیم.
۲ – کتاب نمیخوانیم زیرا دچار خود شیفتگی فرهنگی شده ایم.
(هنر نزد ایرانیان است و بس و مادرمان گفته كه ما ايرانيها خيلي باهوشيم.!).
۳- کتاب نمیخوانیم زیرا از شک کردن در پایه های نظریمان میترسیم.
۴ – کتاب نمیخوانیم زیرا احساس ميکنیم به قله های یقین رسیده ایم و دچار همه چیزدانی شده ایم.
۵- کتاب نمیخوانیم زیرا فکر میکنیم مسئله مبهمی وجود ندارد.
۶ – کتاب نمیخوانیم چون هنوز در دوره فرهنگ شفاهی بسر میبریم.
۷ – کتاب نمیخوانیم چون دچار تنبلی و بیحالی شده ایم.
۸ – کتاب نمیخوانیم زیرا بیش از حد ساده انگاریم و اهل تحلیل را به تمسخر میگیریم.
۹- کتاب نمیخوانیم زیرا هیچ چیز برای ما جدی نیست.
۱۰- کتاب نمیخوانیم زیرا پیمانه معرفتمان ظرفیت خود را از دست داده است و میپنداریم قله های علم را فتح کرده ایم.
۱۱- کتاب نمیخوانیم زیرا به تناقضات درونیمان آگاه نیستیم.
۱۲- کتاب نمیخوانیم زیرا ملتی شنیداری و مقلد هستیم.
۱۳- کتاب نمیخوانیم زیرا ارزش دانایی و آگاهی را نمیدانیم.
۱۴- کتاب نمیخوانیم زیرا سطح خوشایندهای ما بنحو رقت انگیزی نزول کرده است.
۱۵- کتاب نمیخوانیم زیرا نمیدانیم و نمیدانیم که نمیدانیم.
۱۶- کتاب نمیخوانیم زیرا راه تقلید و پیروی و تبعیت را راحتتر یافته ایم.
۱۷- کتاب نمیخوانیم زیرا تن به تحقیر ندانستن داده ایم و باین تحقیر هم عادت کرده ایم.
۱۸- کتاب نمیخوانیم زیرا در فرهنگ جاریمان، گفت و گو را کنشی فضیلتمندانه نمیدانیم و مهارت گفت و گو نداریم.
۱۹- کتاب نمیخوانیم زیرا: زندگی پر هیاهو و نمایشی را برگزیده ایم.
۲۰- کتاب نمیخوانیم زیرا، در مجموعه زندگی اجتماعیمان، دانا شدن و خردمندانه زیستن، جایی ندارد و دردی از ما دوا نمیکند.
٢١- كتاب نميخوانيم چون در وضعيت “تعادل ناپايدار” بسر ميبريم و خواندن يك كتاب نامناسب ميتواند تمام اعتقادات محكممان را از هم بپاشد و سقوط كنيم. پس واجب آنست كه كتابهاي “مورد نظر” را بخوانيم تا روز بروز اعتقادمان به خودمان محكمتر شود.!
چرا طلاقها در دوران عقد زیاد شدهاند⁉️
1 چند برابرشدن هزینههای تشکیل زندگی:
وقتی خانوادهها میبینند حتی برای تدارک مراسم ازدواج با مشکلات مالی فراوانی روبهرو هستند، ترجیح میدهند که از همان آغاز عطای زندگی مشترک را به لقایش ببخشند و خود را درگیر مسائل مالی بیشتر نکنند.
2واقعیتها متفاوت با تصورات
گاهی افراد همسری انتخاب میکنند که بعد از عقد متوجه میشوند مثل آرزوهایشان نیست. آنها به تفاوت رفتارهای همسرشان بعد از عقد و عیبهایی که چه بسا از قبل نمی دانستند، پی میبرند .
3عقدهای طولانی
عقدهای طولانی هم از جمله دلایل دیگری هست که معمولا به دلیل بالا رفتن هزینههای خرید جهیزیه و تدارک مراسم ازدواج، اتفاق میافتد. گاهی عقدهای طولانی به ازدواج ختم نمیشود.
4 ازدواجهای عجلهای
والدین نباید به دلیل ایجاد نشدن روابط قبل از ازدواج، بدون شناخت کافی و در کمترین مدت زمان آشنایی، به جوانان اجازه دهند، تن به ازدواج دهند و حتی فرصت گفتوگو و شناخت را در جلسات پیش از ازدواج را از فرزندان خود بگیرند. ازدواجهای عجلهای بیشتر به طلاق ختم میشوند.
علایم ابتلا به اضطراب
علایم و نشانه های ابتلا به اختلالات اضطرابی بسته به نوع اختلال متفاوت است، بااین حال عموماً شامل برخی از موارد زیر می شود:
1) احساس هراس، ترس و تشویش
2) افکار وسواسی غیرقابل کنترل
3) بیادآوری مکرر تجربیات ناراحت کننده
4) کابوس های شبانه
5) احساس ناتوانی
6) رفتارهای تشریفاتی، مانند شستن مکرر دست
7) دست های (پاها) سرد و یا عرق کرده
8) تنگی نفس
9) تپش قلب
10) ناتوانی در آرام بودن و لرزش
11) خشکی دهان
12) بی حسی و یا سوزن سوزن شدن دست ها و یا پاها
13) تهوع
14) تنش عضلانی
15)سرگیجه
16) تنفس عمیق و سریع
17) احساس خستگی یا ضعف
شما باید زمانی که احساس می کنید زیادی نگرانید، احساس افسردگی می کنید، فکر می کنید اضطرابتان با بیماری مرتبط است و یا بخودکشی فکر می کنید، به مشاور یا روانشناس مراجعه نمایید
پنج کد براي رمزگشايي مشکلات دوران عقد:
بيشتر همسران با توجه به مشکلات به وجود آمده ريز و درشت در اين دوران «تلخکامي دوران عقد» را تجربه ميکنند.
به خاطر سپردن کدهاي ذکرشده در اين نوشتار، ميتواند تا حدودي از مشکلات بکاهد و باعث شود طعم شيرين اين دوران بيشتر در خاطرتان ماندگار شود.
کد 1تجارب نامطلوب:
هر يک از زن و شوهر با تاريخچة زندگي قبلي خود، وارد زندگي زناشويي ميشوند. تمامي تجربههاي پيشين بر روند تصميمگيري و رفتار همسران با يکديگر و اطرافيان اثر خواهد گذاشت؛ همان کد کليدي که همسران لازم است به ياد داشته باشند و اقدامات مقتضي را براي کمرنگتر کردن اثر اين کد انجام دهند. گاه خودآگاهي نسبت به اين تجربهها و اثرات آن در اين دوران به تنهايي ميتواند اثر اين کد را کاهش دهد.
کد 2 اهميت حرف مردم و آبروداري:
يکي ديگراز موارد پراهميت در بين مردم، مهم دانستن «حرف مردم» است. به اين معني که بسياري حاضر به انجام هر کاري هستند تا از حرف و قضاوت نامناسب مردم خلاصي يابند. اين عامل خود زمينه ساز مشکلاتي ميشود. در اين موارد لازم است همسران نسبت به اثر اين کد آگاهي داشته باشند و در دام افراط و تفريط نيفتند. از سوي ديگر، گويا خدايي به نام «آبرو» وجود دارد که مردم آن را ميپرستند! عرف و هنجار خانوادگي، ميزاني براي سنجش اين است که آيا آبروداري شده است يا نه؛ به اين معني که اگر عرفيات و هنجارهاي يک خانواده توسط ديگري اجرا نشود، آبروي خانواده اول به جا آورده نشده است.
در اين مورد نيز تنها توصيه به همسران و خانوادهها اين است که همواره به يکديگر يادآور شويم که در زندگي اجتماعي، همة افراد با نقابهايشان زندگي ميکنند. هرچقدر اين نقابها قويتر باشد، ما از خود واقعيمان دورتر ميشويم به اين معنا که هر چه بيشتر سعي کنيم به فکر حرف مردم و آبروداري باشيم، باعث ميشويم ناخواسته در دام «جدايي از خود واقعي»مان بيفتيم.
کد 3 رودربايستي:
يکي ديگر از عواملي که باعث ايجاد تلخکامي دوران عقد ميشود «رودربايستي» است. به اين معنا که همسران در مواردي که نياز به صحبت کردن و اقدام صريح و رک دارند، به دلايل متفاوتي مانند «رو نشدن»، «ترس از بد آمدن» يا «ملاحظه کاري» حرفهاي دل خود را به روشني و صراحت بيان نميکنند و يا اقدام مقتضي با شرايط را انجام نميدهند.
لازم است در اين موارد همسران و خانوادهها پيش از ورود به اين عرصه، مهارتهاي حل مسئله، گفتوگوي عاقلانه و بر مبناي منِ بالغ، مهارت نه گفتن و ديگر مهارتهاي زندگي سالم و شاد را تمرين کرده باشند.
کد 4 نقش فعال خانمها:
نتايج برخي پژوهشها در غرب نشان داده است که زنان به نسبت مردان بيشتر مسئول ماندگاري و رشد مراسمها در خانوادهها هستند و به همين واسطه به نظر ميرسد اين مراسمها نقش بيشتري در زندگي آنها بر جاي ميگذارد. لازم است زنان در برگزاري مراسم، قدري پاي خود را از روي پدال گاز تنوع طلبي و تجمل برداشته و به اين دوران به عنوان بخشي از زندگي همسران جوان بنگرند، نه کارزاري براي قدرت نمايي و جولان دادن منيتها و خواستههاي دنيايي که تنها رضايت آني آنها را در پي خواهد داشت. از سوي ديگر به نظر ميرسد ورود آقايان و هدايت امور توسط آنها نيز باعث متعادلتر شدن اين فضا شود.
کد 5 انتظارات ناگفته:
در دوران آشنايي و خواستگاري، همسران در باب انتظارات خود دربارة زندگي آينده گفتوگوهايي دارند. درحاليکه شروع زندگي مشترک، ميداني از مشارکت کل خانواده است و اتفاقاً کنترل همسران بر اتفاقات اين برهه از زمان بسيار سخت است. به نظر ميرسد با توجه به اينکه اين انتظارات ناگفته بيشتر از ناحيه خانوادهها در دوران عقد بر همسران تحميل ميشود؛ در جلسات خواستگاري، همسران يا خانوادههايشان بيان صريح و روشني از انتظارات خود در مورد نحوة اجراي رسوم ندارند. بيان خواسته و صحبت با لايهاي از ابهام، به نحوي که شنونده براي درک گفتار بايد منطق و استدلال ذهني خود را به کار گيرد، بر ميزان سوء تفاهمات بين خانوادهها ميافزايد.
گفت: با این درآمد زندگیت می چرخه؟
گفتم: خدا رو شکر ؛ کم وبیش می سازیم. خدا خودش می رسونه .
گفت : حالا ما دیگه غریبه شدیم ؟! لو نمیدی ؟
گفتم: نه یه خورده قناعت می کنم. گاهی اوقات هم کار دیگه ای جور بشه، انجام میدم ،خدا بزرگه نمی ذاره دست خالی بمونم.
گفت: نه. راستشو بگو…
گفتم: هر وقت کم آوردم ،یه جوری حل شده…خدا رزاقِ…،خودش روزیمو رسونده
گفت: ای بابا ، ما نامحرم نیستیما…. راستشو بگو دیگه …
گفتم: حقیقتش یکی تو بازار هست. هر ماه یه مقدار پول برام میاره ، کمک خرجم میشه..
گفت: آهان! ناقلا ، دیدی گفتم !! حالا شد یه چیزی… حالا فهمیدم چطور سر می کنی!
گفتم: مرد حسابی، سه بار گفتم خدا می رسونه باور نکردی، یک بار گفتم یک نفرمی رسونه باور کردی ؟!
یعنی خدا به اندازه یک نفرغریبه پیش تو اعتبار نداره……!!!؟
اینه حکایته بعضی از ما آدمها