?تست روانشناسی
⁉️ اولین چیزی که در تصویر(?) میبینید، چیست؟ ? صورت مرد ? صورت زن ? صورت کودک ? یک صورت در آب شخصیت درونی خود را با این تست جالب روانشناسی محک بزنید ! ? #پاسخ_تست_روانشناسی ?صورت مرد: اگر اول صورت مرد را در درخت دیدید، بسیار هنرمند و خلاق هستید و زندگیتان ماجراجویی دائمی است. هر روز چیز جدیدی برایتان میآورد حتی شاید یک عشق جدید. لیوان شما هیچوقت نصفه نیست، همیشه پر یا لبریز است. ممکن است پر از هوا باشد، اما همیشه چیز جالبی درون آن است. شخصیت: شما شخصیت سرزندهای دارید که به اطرافیانتان انرژی میدهد. رابطه: شما فکر میکنید واقعا برای رابطه جدی آماده نیستید، اما یک روز با یک فرد خاص ملاقات میکنید و فراموش میکنید که آماده نبودید. ? صورت زن: اگر اول صورت زن را دید، مادر بودن و مهربانی دنیای شماست. شما همیشه به کسانی فکر میکنید که برایتان مهم هستید و از توجه و مراقبت از آنها لذت میبرید. شما هر لحظه آماده کمک به دیگران هستید و همه دوستانتان میدانند که فقط به اندازه یک تماس تلفنی با آنها فاصله دارید. شخصیت: شما واقعا خونگرم و دوست داشتنی هستید و برای همه اطرافیانتان در قلبتان جا دارید. رابطه: تربیت، کمال و تعادل در رابطه برایتان مهم است. ? صورت کودک: اگر اول صورت کودک را دید، دوست دارید از شما مراقبت شود. در زندگی عشقی دوست ندارید قدم اول یا حتی قدم دوم را بردارید. زندگی عشقی شما باید بر پایه صداقت، معنویت و هماهنگی باشد. شما بسیار آرام هستید و دوست ندارید تصمیمهای بزرگ بگیرید. شخصیت: زیبایی، فداکاری و وفاداری ویژگیهای اصلی شما هستند. رابطه: شما وفادار و متعهد هستید تا وقتی محبور نباشید هیچ تصمیمی بگیرید. ? یک صورت در آب: اگر اول صورت در آب را میبینید، آزادی چیزی است که در زندگی عشقی خود میخواهید. شما به راحتی دوست میشوید و به احساسات عمیق اعتقاد ندارید. شما در لحظه زندگی میکنید و اصلا نگران فردا نیستید. شخصیت: شما همه چیز را آسان میگیرید، اما برخی افراد فکر میکنید که فردی سطحی هستید. رابطه: شما هیچ تعهدی نمیخواهید و ترجیح میدهید دوستان زیادی داشته باشید، اما نمیخواهید کسی زیاد به شما نزدیک شود.
هرگز ترس را به کودک، القا نکنید!!
*گاهی نوع حرف زدن ما، ناخودآگاه، سبب القای ترس به فرزندمان میشود.مثل:
_ چراغ را روشن کن، نترسی!!
_نترس؛ من اینجام!
_دکتر ( آمپول) که ترس نداره!
_ گربه که نمیخوردت!!
_ زود بریم خونه، شب شده، تاریکه! ( به کودک القای تاریکی از شب و تاریکی میشود.)
* گاهی بزرگسالان برای کنترل کودک، او را میترسانند.مثل:
_ اگر بری بیرون دزده میبردت!
_ اگر فلان کار را بکنی، آقا سیبیلو دعوات میکنه!!
_ اگر بری روی آن سرسره، میافتی؛ سرت خون میافته!!( شما باید کمک و همراهیش کنید)
_ اگر فلان کار را بکنی، دکتر آمپولت میزنه!!
_ من دارم میرم دندانپزشکی، اگه بیای تو رو هم آمپول میزنه. ( زیرا موقع بیماری، کودک احساس میکند که در حال تنبیه است.)
* به کودک برچسب « ترسو» نزنید.زیرا سبب القای ترس و پذیرش او میشود.
* والدین بهترین الگوی فرزند هستند ،و کودک به والدین شجاع احتیاج دارد؛ نه ترسو.
* یادمان باشد، کودکان زیر شش سال هر حرفی را باور میکنند، پس اجازه ندهید ، هر کسی هر حرفی به او بزند. زیرا برای برطرف کردن این ترسها، باید زمان و انرژی زیادی صرف کنید. پس بهترین راه عدم استفاده از ان است
تست اعتماد به نفس
در زندگی بسیارند کسانی که با اینکه توانایی های بالقوه بسیار زیادی دارند اما چون اعتماد به نفس پایین دارند نمی توانند از توانایی هایشان استفاده کنند و به همین خاطر هیچگاه موفق نیز نمی شوند. کسی که برای داشته های خودش ارزش قائل نشود دیگران برای او ارزش قائل نمی شوند.
در این میان، افرادی که اعتماد به نفس بالایی دارند، تواناییهای خود را باور دارند و احساس ارزشمندی میکنند.
انسانهایی با اعتماد به نفس بالا، انتقاد پذیرترند و برای جبران اشتباهاتشان برنامه ریزی و تلاش میکنند. با این حال اگر میخواهید که میزان اعتماد به نفستان را بسنجید، میتوانید به ۳۲ سوال آزمون روان سنجی این هفته پاسخ دهید.
برای اینکه نتیجه این آزمون به واقعیت نزدیکتر باشد، باید در کمال آرامش و با صراحت و صداقت لازم به سوالات این آزمون پاسخ دهید.
ردیف عبارت (به هر پرسش با کلمات این ردیف پاسخ دهید):
هرگز/ بندرت/ گاهی/ بیشتر اوقات/ خیلی زیاد
۱ دلتان میخواهد دیگران شما را تشویق کنند؟
۲ فکر میکنید شغل یا رشته تحصیلی شما بیش از حد سخت و توان فرساست؟
۳ آیا درباره آینده احساس نگرانی میکنید؟
۴ فکر میکنید بسیاری از مردم شما را دوست دارند؟
۵ احساس میکنید که انرژی و ابتکار عمل کمتری از دیگران دارید؟
۶ فکر میکنید که تمامی افکار شما درست و منطقی است؟
۷ آیا از اینکه مورد تمسخر دیگران قرار بگیرید، میترسید؟
۸ آیا فکر میکنید دیگران از شما زیباترند؟
۹ آیا از سخنرانی در مقابل دیگران میترسید؟
۱۰ فکر میکنید بیشتر کارهایی که انجام میدهید، به سرانجام نمیرسد؟
۱۱ تا حالا به خودتان گفتهاید کهای کاش میتوانستید با دیگران به گونهای دلپذیرتر صحبت کنید؟
۱۲ آیا تا کنون به این مسئله فکر کردهاید که کاش اعتماد به نفس بیشتری داشتید؟
۱۳ آیا فکر میکنید که بیش از حد متواضع و فروتن هستید؟
۱۴ آیا خود را آدم مغروری میدانید؟
۱۵ تا کنون به این موضوع فکر کردید که چگونه میتوانید اطمینان دیگران را جلب کنید؟
۱۶ فکر میکنید بیشتر اطرافیانتان نظر مساعدی درباره شما ندارند؟
۱۷ آیا فکر میکنید فردی را ندارید تا بتوانید با او درددل کنید؟
۱۸ آیا تصور میکنید که اطرافیانتان بیش از حد از شما انتظار دارند؟
۱۹ فکر میکنید که دوستان و اطرافیانتان توجه کافی به دستاوردهای شما ندارند؟
۲۰ آیا به سادگی شرمنده و خجالت زده میشوید؟
۲۱ آیا احساس میکنید که بیشتر مردم شما را درک نمیکنند؟
۲۲ آیا در پیرامون خود احساس امنیت نمیکنید؟
۲۳ آیا بیشتر اوقات، بیدلیل احساس نگرانی میکنید؟
۲۴ آیا وقتی وارد اتاقی میشوید که جمعی در آن هستند، احساس ناراحتی میکنید؟
۲۵ آیا فکر میکنید که مردم پشت سر شما حرف میزنند؟
۲۶ آیا معمولا احساس آرامش نمیکنید؟
۲۷ فکر میکنید که دیگران هر چیزی را بهتر و آسانتر از شما درک میکنند؟
۲۸ آیا بیشتر فکر میکنید حادثهای ناگوار برای شما در پیش است؟
۲۹ آیا به دلایل چگونگی رفتار دیگران با خودتان فکر میکنید؟
۳۰ آیا با خود میاندیشید که کاش اجتماعیتر و خونگرمتر بودید؟
۳۱ آیا فقط در بحثهایی شرکت میکنید که از صحت گفتههای خود اطمینان داشته باشید؟
۳۲ آیا احساس میکنید فرد مفیدی برای جامعه نیستید؟
نحوه محاسبه امتیاز تست اعتماد به نفس
حال که به همه سوالات این آزمون پاسخ دادهاید، نوبت آن است که امتیازتان را محاسبه کنید. برای محاسبه امتیازتان در سوالاتی که گزینه «خیلی زیاد» را انتخاب کردهاید ۴ امتیاز، «بیشتر اوقات» ۳ امتیاز، «گاهی» ۲ امتیاز و گزینه «بندرت» یک امتیاز برای خودتان در نظر بگیرید. گزینه «هرگز» نیز هیچ امتیازی ندارد. مجموع امتیاز همه سوالات، امتیاز نهایی شما خواهد بود که باید عددی بین ۰ تا ۱۲۸ باشد.
نتیجه تست اعتماد به نفس:
حال که به ۳۲ سوال آزمون اعتماد به نفس پاسخ دادهاید، میتوانید میزان باور خود به تواناییهایتان را بسنجید:
امتیاز کمتر از ۲۰:
به شما تبریک میگویم! اعتماد به نفس شما عالی است. شما نه احساس حقارت دارید، نه از آینده هراسی دارید و نه نگران واکنش دیگران هستید.
امتیاز بین ۲۱ تا ۳۶:
میزان اعتماد به نفس شما خوب است. معمولا شما برای شروع انجام کار، وحشت و هراسی به دل راه نمیدهید و از آموختن و اشتباه کردن هراسی ندارید.
امتیاز بین ۳۷ تا ۴۴:
در این شرایط وضعیت اعتماد به نفس شما به طور نسبی خوب است و جای نگرانی نیست، ولی این را بدانید که برای موفق شدن در زندگی باید در جهت ارتقا و تعالی اعتماد به نفس خود بکوشید.
امتیاز بین ۴۵ تا ۷۰:
معمولا به خود و به توان خود شک دارید و تردید زیادی نسبت به تواناییهایتان دارید. بیشتر اوقات نگران آیندهای هستید که هنوز نیامده است و در کنار دیگران احساس حقارت میکنید.
امتیاز بین ۷۱ تا ۱۲۸:
عمدهترین مشکل زندگی شما نداشتن اعتماد به نفس است. به شما توصیه میشود که ادامه این مطلب درباره راهکارهای افزایش اعتماد به نفس را بخوانید تا در کارهایتان بیشتر پیشرفت کنید.
آموزش کنترل خشم به کودکان
یکی از مهارت های زندگی که باید در راستای فرزندپروری موفق به کودکان و فرزندانمان آموزش دهیم آموزش مهارت کنترل خشم به کودکان می باشد. مهمترین نکته در این آموزش این است که خودمان به عنوان پدر و مادر مهارت کنترل و مدیریت خشم را یاد بگیریم و عمل نماییم تا کودکانمان نیز یاد بگیرند.
برای اینکه بتوانیم مهارت کنترل خشم را به کودکان بیاموزیم باید بدانیم چه چیزهایی باعث خشم فرزندانمان می شود :
محرک های خشم کودکان
بطور کلی مواردی که خشم کودکان را بر می انگیزند، عبارتند از:
جلوگیری از حرکات آزاد طفل ، متوقف ساختن او در عین فعالیت ، موانعی که در راه آرزوها و نقشه های او پیش می آیند و یا عده ای از موانع که باهم جمع شده باشند.
محرک های خشم در طی زمان بر حسب مراحل رشد تغییر می یابند.
مواردی که اطفال خردسال را خشمگین می سازند، عبارتند از : ناراحتی بدنی ، ممانعت از حرکات بدنی ، لباش پوشانیدن و شستشو دادن بدن که برای ایشان ناراحت کننده است.
بر اثر رشد میل استقلال ، طفل می خواهد برخی از کارهای خود را از قبیل غذا خوردن و لباس پوشیدن بی کمک دیگران انجام دهد، ولی چون از عهده بر نمی آید، خشم می گیرد.
نارسایی قدرت بیان در موقعی که هنوز سخن گفتن را خوب یاد نگرفته است، بی توجهی دیگران و مشاهده دخل و تصرف اطرافیان در اشیایی که به او تعلق دارند نیز او را خشمگین می سازند.
انتقاد و تنبیه احساساتشان را زود جریحه دار می کند. از اینکه اسباب بازی هایشان مطابق میل آنها کار نکند یا در کارهای خود اشتباه کنند، خشمگین می شوند.
روی هم رفته بر خشم کودکان خردسال یک عامل مشترک وجود دارد، که آن اجبار است.
کودکان نیز از آنچه باعث خشم بچه های خردسال می شود به خشم می آیند. پس از آنکه علایق کودک توسعه و افزایش یابد و به محیط خارج منتقل شود، علل خشم او را بیشتر در بیرون خانه باید جستجو کرد تا در خانواده.
کودکان از همان ابتدا یاد می گیرند که خشم برای جلب توجه اطرافیان و ارضای تمایلات خود وسیله خوبی است.
آموزش کنترل خشم به کودکان
کنترل خشم ، یک مهارت در زندگی است و به کودکان باید چگونگی این کنترل را آموخت، بنابر این به آنان یاد بدهیم چه به لحاظ فکری و چه از جنبه بدنی خشم را از خودشان دور کنند.
برای شروع بهتر است مهارت های حل مساله را به آنان آموزش دهیم به طور مثال به کودکان بیاموزیم که هنگام خشم چه کارهایی را می توانند انجام بدهند و مجاز به چه کارهایی نیستند.
شکستن وسایل، فریادزدن بر سر دیگری، آسیب رساندن به خودشان و پرت کردن اشیا به در و دیوار از شمار کارهایی است که نباید انجام دهند و بر عکس دور شدن از موقعیت، کمک خواستن، حرف زدن درباره موضوع ناراحت کننده ، کشیدن یک نقاشی و… از موارد پیشنهادی به کودک در حین خشمگین شدن است.
در ضمن به طور قطع خشم در بدن اکثر بچه های ایجاد یکسری تغییرات و پاسخ های فیزیکی می کند. ازجمله طپش قلب،درد معده، انقباض عضلانی ، لرزش و …لذا کودکان می توانند یاد بگیرند که هم این واکنش های فیزیکی را بشناسند و تشخیص دهند و هم اینکه چگونه آنها را آرام بکنند.
یکی از بهترین راه ها برای سازگاری با پاسخ های فیزیکی مضر در برابر خشم این است که یک کار فیزیکی دیگر را انجام دهند.
از پنج حس بچه ها برای آرام کردن آنها هنگام خشم می توانید استفاده کنید :
استفاده از حواس (لامسه، بویایی، چشایی، شنوایی، بینایی) مثل ؛ گوش کردن به یک موزیک، کشیدن یک نقاشی، دویدن، بیرون رفتن و قدم زدن، آب به صورت پاشیدن، فشردن خمیر بازی، شل کردن و سفت کردن عضلات، نفس های عمیق و آهسته کشیدن، خوردن یک خوراکی یا نوشیدنی. همه اینها به یک پاسخ مناسبتردر مقابل احساس خشم کمک می کند.
بعضی از کودکان به لمس پاسخ بهتری نشان می دهند و ما می توانیم به آنها بیاموزیم که چگونه در چنین مواقعی از ماساژ گردن یا بازویشان بعنوان روشی برای خود آرامسازی استفاده کند.
در ضمن علاوه بر روشهایی که به کودکتان برای مدیریت و کنترل خشم می آموزید لازم است که خودتان هم به عنوان والدین اصول کنترل خشم را رعایت کنید.
● لذا بهتر است هنگام خشم کودک، رفتار شما این گونه باشد:
سعی نکنید در وی این باور را ایجاد کنید که خشمش بی مورد است و مساله مهمی وجود ندارد. در عوض با او همدردی کنید و به او بگویید که شرایطش را درک می کنید و می فهمید که او عصبانی است.
خشم او را کوچک، حقیر و مسخره جلوه ندهید و در لحظه عصبانیت کودک نخندید. گفتن جمله هایی مانند: مرد به این بزرگی خجالت داره، باز هم که آبغوره گرفتی، وقتی عصبانی هستی چقدر زشت می شوی و … فقط او را عصبانی تر می کند.
به هنگام خشم کودک، رفتار خودتان را مثال نزنید بلکه درباره احساسات او حرف بزنید.
او را با کودکان دیگر مانند خواهر و برادر و همکلاسی هایش مقایسه نکنید.
بکوشید علت خشم و عصبانیت او را بفهمید و از او بخواهید درباره آن صحبت کند.
هنگامی که کودکان درباره احساساتشان و عواملی که آن را بوجود آورده صحبت می کنند، گوش دادن بدون قضاوت، بدون * امر و نهی و پند و اندرز به آن ها کمک می کند تا به تفاوت میان خشم و آرامش پی ببرند.
و در نهایت این که:
از آنجا که خشم بر اثر تکرار عادت می شود، شایسته است تا حد امکان از امور خشم آور پرهیز شود. باید به کودک آموخت چه هنگام خشمگین شود و چه وقت خشم خود را فرو نشاند. کودک باید یاد بگیرد که چگونه خشم خود را به شیوه های مطلوب بیان و کنترل کند نه اینکه از اظهار آن خودداری کند. برخورد با اوضاع خشم آور که از حد بگذرد به شخصیت کودک موقتا و یا برای همیشه لطمه می زند. شیوه کنار آمدن با موانع زندگی به سن و تجارت گذشته اطفال بستگی دارد
شخصیت پنهانیتان را با این تست جالب روانشناسی محک بزنید!
احساس تنهایی؛ انواع و اقسام
همیشه احساس تنهایی خودش را به شکل آدمی که محبت می بیند اما محبت را باور ندارد نشان نمی دهد؛ این احساس ممکن است سه جور خودش را نشان بدهد:
صمیمی نمی شوم چون چه فایده؟
بسیاری از افرادی که احساس تنهایی دارند اصلا تلاشی برای صمیمی شدن با افراد دور و برشان نمی کنند. آنها از قبل باور دارند که دیگران آدم های بی محبتی هستند، برای همین در صمیمیت فایده ای نمی بینند. این رفتار خودش دور باطلی ایجاد می کند. آنها فکر می کنند دیگران محبت نمی کنند بنابراین صمیمی نمی شوند و واقعا محبتی نمی بینند.
محبت کجا بود؟ اینا بازیه!
گروه دوم گروه کلاسیک احساس تنهایی را تشکیل می دهند. آنها وارد رابطه صمیمانه با افراد می شوند اما هیچ وقت از میزان محبت دیگران راضی نمی شوند. در ذهن آنها شکل رمانتیک و آرمانی از محبت وجود دارد که اصلا در دنیای واقعی قابل اجرا نیست.
منبع حال به هم زن محبت
بعضی ها هم از آن طرف بام می افتند. آنها برای پوشاندن احساس عمیق تنهایی شان بیش از حد و نمایشی به دیگران محبت می کنند. دیگران هم ناخودآگاه این نمایشگری بی خلوص را در می یابند و از او دور می شوند. نتیجه این که آنها حس می کنند با وجود تلاش شان محبت ندیده اند و باز هم احساس تنهایی می کنند.
رابطه افراد تنها
افرادی که احساس تنهایی می کنند چه در رابطه های صمیمانه و دوستانه و چه در ازدواج شان ممکن است اشتباه های استراتژیک کنند. دوتا از رایج ترین اشتباه ها اینها هستند.
فقط محبت می خواهند، بنابراین بررسی نمی کنند
شما اگر بیش از حد گرسنه باشید برای تان مهم است که در چه رستورانی غذا می خورید؟ نه! اولین رستوران را انتخاب می کنید و داخل می شوید. افرادی که احساس تنهایی عاطفی زیادی دارند هم همین طور، آنها ممکن است با اولین فردی که کوچک ترین محبتی به آنها می کند، وارد رابطه شوند. این هندوانه دربسته ممکن است واقعا سرخ باشد که این بهترین و البته کم احتمال ترین اتفاق است.
وارد رابطه با افراد سرد می شوند
شکل عجیب و غریب تر رابطه کسانی که احساس تنهایی می کنند، رابطه با افرادی است که واقعا آدم های سرد و بی محبتی هستند. افراد سرد چون شبیه به والدین سرد هستند ناخودآگاه افرادی را که احساس تنهایی دارند، جذب می کنند. شاید برای شما عجیب باشد اما در مراکز مشاوره بسیار دیده می شوند آدم هایی که پدر معتادی داشته اند و خودشان فرد معتادی را برای ازدواج انتخاب کرده اند. نتیجه این رابطه تقویت احساس تنهایی است و نه از بین رفتن آن.
احساس تنهایی از کجا می آید؟
ریشه احساس تنهایی یا احساس محروم بودن از محبت، برآورده نشدن کافی نیاز به محبت یا بیش از حد برآورده شدن این نیاز اساسی در کودکی است. این اتفاق ممکن است به چند دلیل بیفتد.
فوت یا طلاق والدین در کودکی
نبودن فیزیکی یک یا هر دو والد در کودکی می تواند ما را مستعد احساس تنهایی کند. این نبودن می تواند از طلاق یا فوت والدین ناشی شود. هر چه این اتفاق در سنین پایین تری بیفتد تاثیر عمیق تری دارد. البته اگر والد دیگر حضور داشته باشد و به اندازه کافی محبت کند، یا یک نفر دیگر جایگزین محبت فردی که نیست شود، احساس تنهایی شکل نمی گیرد یا کمرنگ می شود.
خانواده پر جمعیت و فقر
اگر هم خانواده پر جمعیت باشد و هم شرایط اقتصادی مناسب نباشد، ممکن است والدین واقعا فرصت نداشته باشند توجه یا محبت کافی به همه بچه ها کنند و احساس تنهایی شکل بگیرد. البته این به مدیریت عاطفی والدین بستگی دارد و ممکن است در همین شرایط هم فرزند احساس کمبود عاطفی نکند.
والدین سرد و بی محبت
والدینی که معمولا خودشان در خانواده های بی محبت بزرگ شده اند و روی شخصیت خودشان هم کار نکرده اند، مستعد محبت نکردن به فرزندان شان هستند. بچه های این خانواده ها معمولا احساس نزدیکی عاطفی به والدین ندارند. خانه بیشتر به یک پادگان سرد نظامی شبیه است تا محل یک خانواده گرم.
والدین دعوایی
بخشی از نیاز به محبت ما در رابطه گرم والدین برآورده می شود. والدین بیش از حد پر تنش و دعوایی می توانند بچه هایی با احساس تنهایی زیاد بزرگ کنند.
والدین تنها
پدر یا مادری که مدام در خلوت با فرزندان از بی محبتی همسر می نالد و احساس تنهایی اش را داد می زند، می تواند الگوی نامناسبی برای بچه هایی باشد که بعدها فرض شان این است که دیگران بی محبتند.
والدین بیش از حد محبت کننده
بعضی از والدین می خواهند هر چه محبت ندیده اند با محبت زیاد به فرزندان جبران کنند. آنها نمی خواهند فرزندشان کوچک ترین اخم و تخمی ببیند. آنها فرزندان شان را در پر قوی محبت بزرگ می کنند. فرزندان وقتی بزرگ می شوند و می بینند در هیچ رابطه ای آن میزان از محبت نیست، سرخورده می شوند و احساس تنهایی می کنند.
اگر احساس تنهایی می کنید این پرسشنامه را پاسخ بدهید تا ببینید چقدر احساس تان جدی است
پرسشنامه محرومیت عاطفی
این جملات را بخوانید و ببینید چقدر در موردتان صادق است. منبع این پرسشنامه کتاب «زندگی خود را دوباره بیافرینید» اثر جفری یانگ است.
1. من به عشق بیشتری در زندگی ام نیاز دارم.
کاملا غلط (1) تقریبا غلط (2) بیشتر درست است تا غلط (3) اندکی درست (4) تقریبا درست (5) کاملا درست (6)
2. واقعا هیچ کس مرا درک نمی کند.
کاملا غلط (1) تقریبا غلط (2) بیشتر درست است تا غلط (3) اندکی درست (4) تقریبا درست (5) کاملا درست (6)
3. اغلب تمایل دارم با کسانی رابطه برقرار کنم که بی عاطفه هستند و نیازهای عاطفی من را برآورده نمی کنند.
کاملا غلط (1) تقریبا غلط (2) بیشتر درست است تا غلط (3) اندکی درست (4) تقریبا درست (5) کاملا درست (6)
4. احساس می کنم حتی صمیمی ترین افراد زندگی ام نیز پاسخگوی نیازهای عاطفی من نیستند.
کاملا غلط (1) تقریبا غلط (2) بیشتر درست است تا غلط (3) اندکی درست (4) تقریبا درست (5) کاملا درست (6)
5. هیچ فرد خاصی در زندگی ام ندارم که بخواهد احساس هایش را با من در میان بگذارد و واقعا نگران حال من باشد.
کاملا غلط (1) تقریبا غلط (2) بیشتر درست است تا غلط (3) اندکی درست (4) تقریبا درست (5) کاملا درست (6)
6. در زندگی ام کسی نیست که مرا دوست بدارد، به من محبت کند و با من صادقانه رفتار کند.
کاملا غلط (1) تقریبا غلط (2) بیشتر درست است تا غلط (3) اندکی درست (4) تقریبا درست (5) کاملا درست (6)
7. کسی در زندگی ام نیست که واقعا به حرف دل من گوش کند و نیازها و احساس های واقعی مرا بشناسد.
کاملا غلط (1) تقریبا غلط (2) بیشتر درست است تا غلط (3) اندکی درست (4) تقریبا درست (5) کاملا درست (6)
8. خیلی برای من دشوار است که به دیگران اجازه دهم از من حمایت و مرا راهنمایی کنند حتی اگر این خواسته درونی من باشد.
کاملا غلط (1) تقریبا غلط (2) بیشتر درست است تا غلط (3) اندکی درست (4) تقریبا درست (5) کاملا درست (6)
9. سخت به دیگران اجازه می دهم دوستم داشته باشند.
کاملا غلط (1) تقریبا غلط (2) بیشتر درست است تا غلط (3) اندکی درست (4) تقریبا درست (5) کاملا درست (6)
10. بیشتر اوقات تنها بوده ام.
کاملا غلط (1) تقریبا غلط (2) بیشتر درست است تا غلط (3) اندکی درست (4) تقریبا درست (5) کاملا درست (6)
نتیجه پرسشنامه
نمره هایی را که گرفته اید، با هم جمع بزنید و ببینید در کدام دسته هستید:
19-10 درباره تنهایی مشکل خاصی ندارید.
29-20 ممکن است گاهی احساس تنهایی کنید اما روی هم رفته مشکلی نیست.
39-30 رگه هایی از تنهایی در شما وجود دارد.
49-40 تنهایی حتما در شما وجود دارد.
60-50 تنهایی شدید دارید؛ از یک متخصص کمک بگیرید.
کمبود این ویتامینها شما را مضطرب میکند
همه ما نگران سلامت آدمهای اطرافمان هستیم، روز امتحان قلبمان تندتر میزند و بعد از تصادفِ اتومبیلمان با خودرو دیگر، سرگیجه و افت فشارخون سراغمان میآید.
همه ما هرروز بارها اضطراب را در موقعیتهای مختلف و با شدتهای متفاوت تجربه میکنیم و نمیتوانیم انکار کنیم که اضطراب، همراه همیشگی هر فرد سالمی است. اما مشکل، از آنجایی شروع میشود که اتفاقهای طبیعی برای دیگران، ضربان قلبمان را بالا میبرد یا در موقعیتهای اضطرابآور، این احساس با شدتی کنترلنشدنی سراغمان میآید.دچار اضطراب شدن بهمعنای بیمار بودن نیست، اما اگر با هر بهانه سادهای اضطراب شدید سر تا پایتان را فرا میگیرد و در زندگی طبیعیتان اختلال ایجاد میکند، بهتر است وضعیت جسمی و روانیتان را زیر نظر یک متخصص بررسی کنید. شاید کمبود این ویتامینها در بدنتان، شما را بیش از اندازه با اضطراب درگیر کرده است.
ویتامین A
برخی تحقیقات کمبود سطح ویتامین A یا بتاکاروتن را در افراد مضطرب ثابت کردهاند. به گفته این محققان، مصرف میزان کافی این ویتامین، ممکن است به کاهش اضطراب افراد منجر شود. اما یادتان نرود که بدن به میزان خاصی ویتامین A نیاز دارد و زیادهروی در دریافت این ویتامین، به اندازه کمبود آن خطرناک است.
ویتامین B
ویتامینهای گروه B نقش مهمی در حفظ سلامت روان بازی میکند. اگر سطح این ویتامینها در بدنتان پایین باشد، بیشتر دچار اضطراب و افسردگی میشوید. محققان میگویند دریافت میزان کافی ویتامین B علائم سندرم پیشقاعدگی را هم کاهش میدهد.
ویتامین D
هیچ متخصصی تردیدی در وابستگی روان به ویتامین D ندارد. با توجه به بررسیهای انجام شده، کمبود این ویتامین نه تنها پوکیاستخوان و ضعف عضلانی میآورد، بلکه سلامت روان را هم تهدید میکند. به گفته محققان، کمبود ویتامین D میتواند فرد را به اضطراب مزمن و افسردگی دچار کند.
اسیدهای چرب امگا3
محققان میگویند، رعایت رژیم غذایی سالم و کامل، به کاهش اضطراب و دیگر اختلالات روانی کمک میکند. از نظر آنها مصرف میزان کافی غذاهای دریایی، اضافهکردن روغن زیتون به غذا یا کمکگرفتن از مکملهای امگا3، به پایین آمدن سطح اضطراب کمک میکند
قانون سراشیبی
حتماً پیامهای انگیزشی بسیاری پیرامون هدف، هدفگذاری و «رسیدن» به آرمانها و آرزوها شنیدهاید؛ اما در اینجا میخواهم از «چگونه رسیدن» بگویم! اینکه چرا بعضی از افراد علی رغم اینکه در ابتدا بسیار پرتوان و با انگیزه شروع میکنند، اما پس از گذشت زمان کوتاهی، انگیزهی خود را از دست میدهند؟ عدهای حتی با وجود اینکه مسیرشان را درست انتخاب کردهاند، اما توان ادامه را در خود نمییابند. اشکال کار کجاست؟ انتخاب راه؟ انتخاب هدف؟ یا دلایل دیگر؟!
مهمترین پاسخی که میتوانم به پرسشهای بالا بدهم این است: «هدف مورد نظر، در دسترس نمیباشد!» یعنی چه؟ فرض کنید شما آرمانهای مشخصی دارید که در تلاش برای رسیدن به آنها هستید؛ اهدافی مثل ثروت، دانش و تخصص، تربیت مناسب فرزند و … که شوق رسیدن را در شما ایجاد کردهاند و شما را به حرکت وا میدارند. در ابتدا همه چیز به خوبی پیش میرود، اما آنچه موجب توقف میشود و شما را از نفس میاندازد، چیست؟ گیر افتادن در «سربالایی» رسیدن! یعنی فرایند #هدفگذاری و #نگرش شما به گونهای است که برای رسیدن به موفقیت، خودتان را ملزم به عبور از یک سربالایی سخت میدانید. بهعبارتی دیگر شما در ذهن خود، هدفتان را در بالاترین جای ممکن قرار میدهید که شاید هیچ وقت دستتان به آن نرسد و حتی با وجود برداشتن گامهای کوچک، چون فاصلهی خود را از هدف زیاد و سرعت حرکتتان را کم میبینید، طبیعتاً شوق و انگیزه در شما پایدار نخواهد بود. اما اگر هدفتان را که البته ارزشمند و والا هم هست را دستیافتنی کنید و در جایی بگذارید که شما را در «سراشیبی» (سرازیری) قرار دهد، نهتنها در راه نمیمانید، بلکه با کوچکترین گامها، سرعت شما برای رسیدن به آن بیشتر شده و طبیعتاً انگیزهتان چند برابر میشود. قانون سراشیبی ساده است! هر چه بیشتر خود را در سرازیریهای #زندگی بیابید، با موفقیتهای کوچک، انگیزههای بزرگ بهدست آورده و به دلیل افزایش ترشح هورمونها و انتقالدهندههای شادیآفرین، احساس خوشبختی در شما تقویت میشود.
راه های مقابله با استرس شب امتحان
علت تشویش بیش از اندازه گروهی از دانش آموزان، عدم استفاده درست آنها از نیروی فکری - ذهنی شان است.
با فرا رسیدن ایام امتحانات، دلهره دانش آموزان هم شروع می شود. آنان در هر سن و سالی که باشند بازهم چون نگرانی های مختلف مربوط به درس خواندن در ذهن شان شکل می گیرد دچار اضطراب و ترس از امتحان می شوند. گروهی از دانش آموزان عصبانی، افسرده، پریشان، ناراحت و مضطرب می شوند و گروهی دیگر، چنان آشفته و نگران می شوند که پاسخ سوالات ساده را هم از یاد می برند.
داشتن کمی اضطراب و دلهره در ایام امتـحانات امری طبیعی و معقـول است چرا که مـوجب حرکت و انگیـزه بچه ها برای یادگیری و موفقیت می شود. اما اگر این نگرانی به حدی برسد که تاثیر منفی بر روند آموزش روزانه آنان بگذارد و مانعی برای پیشرفت آنها شود، غیرطبیعی و نامعقول است. علت تشویش بیش از اندازه گروهی از دانش آموزان، عدم استفاده درست آنها از نیروی فکری - ذهنی شان است. آنها می توانند با کمی تلاش، برنامه ریزی و به کارگیری روش های گوناگون کاهش اضطراب موفقیت خود را در امتحان ها تضمین کنند.
● اضطراب امتحان
اضطراب امتحان، حالت تشویش، نگرانی و هیجان ناخوشایندی است که اغلب دانش آموزان و دانشجـویان در ایام امتحانات بدان مبتلا می شوند. گاهی این اضطراب با سردرد، سرگیجه، دل درد، حالت تهوع، تپش قلب و تنگی نفس نیز همراه می شود.
اضطراب امتحان، اضطرابی است که با خودپنداره ضعیف دانش آموز درباره توانایی های ذهنی اش شناخته می شود و موجب کاهش عملکرد او در روزهای پایانی سال تحصیلی می شود. میزان قابل قبولی از تنش و دلهره در زمان امتحان می تواند سیستم عصبی خودکار انسان را فعال کند و موجب هوشیاری بیشتر او برای کسب موفقیت در امتحان شود. دلیل اصلی این اضطراب همیشه کم کاری، تنبلی و یا عدم تسلط بر محتوای درس ها نیست، بلکه گاهی دانش آموزان موفق، با انگیزه و درس خوان نیز دچار آثار منفی اضطراب ناشی از امتحان می شوند.
بسیاری از دانش آموزان قبول دارند زمانی که دقیق تر و عمیق تر مطالعه می کنند اضطراب امتحان در آنها به حداقل کاهش می یابد. این امر نیز بدان دلیل است که هر چه درباره موضوعی بیشتر بدانند مهارت و اعتماد بیشتری نسبت به دانسته های خود پیدا می کنند. داشتن اعتماد به نفس در زمان گذراندن امتحانات به منزله امید برای موفقیت است. به طور حتم، این گروه از دانش آموزان با اتکا به تلاش و کوشش خود می توانند با آرامـش و آسـودگی سـر جلسـه امتحان بروند و آزمون شان را با کمترین دلهره و تشویش بدهند.
باورهایی که موجب اضطراب دانش آموزان از امتحان می شود اغلب تصورها و نگرش های منفی و کاهش دهنده قوای ذهنی و انگیزشی هستند. برای مثال:
▪ اگر در امتحان قبول نشوم تمام اعتبارم را از دست خواهم داد.
▪ کاش اول سال درس ها را به طور کامل می خواندم.
▪ من یک بدشانس واقعی هستم و تمام سوالاتی که بلد نیستم، سر امتحان خواهند آمد.
▪ به طور حتم کمترین نمره کلاس نصیب من خواهد شد.
برای مقابله با چنین طرز فکرها و باورهایی، دانش آموز باید بلافاصله مداد و کاغذ به دست بگیرد و به نوشتن و خواندن درس هایش ادامه دهد. او نباید اجازه دهد که چنین تفکراتی مانع مطالعه و تلاش او برای یادگیری شود. به طور حتم، همین که دانش آموز مطلبی را بخواند یا مساله یی را حل کند، علائم نگرانی و اضطراب او کاهش خواهد یافت. او حتی می تواند به مقابله با این افکار برخیزد و در مقابل به خود بگوید، «من اکنون فقط باید به درس و تکلیفم توجه کنم و جایی برای منفی نگری و رشد افکار مخرب در ذهن ندارم».
والدین و مربیان هم می توانند با به کار بردن روش های زیر اضطراب امتحان را در کودکان و نوجوانان کاهش دهند:
۱) انجام تکالیف درسی، تمرین حل کردن،… باید از ابتدای سال تحصیلی با نظم و جدیت دنبال شود. اگر دانش آموزی در طول تـرم تحصیـلی خـود عمـلکرد ضعیفی داشته باشد، تذکرهای پشت سرهم پدر و مادر در ایام امتحان نه تنها هیچ کمکی به کودک یا نوجوان نمی کند، بلکه موجب ترس و آشفتگی بیشتر او هم می شود.
۲) هر گونه سخت گیری بی مورد و تنبیه دانش آموز به دلیل نگرفتن نمره های عالی، باعث تشدید اضطراب درونی دانش آموز از درس و مدرسه و امتحان می شود. راه حل نمرات پایین بچه ها در تنبیه کردن آنها نیست، بلکه در یافتن راهی برای رفع علت اصلی آن است که همانا ضعف یادگیری کودک است.
۳) ترس از شکست و عدم قبولی در دانش آموزانی رشد می کند که فکر موفقیت و اول شدن، ذهن آنها را بیش از حد به خود مشغول کرده است. اگر پدر و مادر خواسته ها و معیارهایی دور از توان و استعداد کودکانشان داشته باشند، آنان را چنان نگران و پریشان می کنند که راه دستیابی به موفقیت برایشان غیرممکن و سخت جلوه می کند.
۴) هیچ گاه تفاوت های فردی بین کودکان را نادیده نگیرید و مرتب نمره های آنها را با هم مقایسه نکنید؛ زیرا همین امر موجب ناراحتی، فشار روانی و بدبینی نسبت به یکدیگر در آنها می شود. برای تشویق بچه ها به درس خواندن می توان به آنها دلگرمی داد و با حمایت های کلامی مثبت خود آنها را نسبت به استـعدادهای بالقوه شان آگاه کرد تا بدین ترتیب، ریشه های ترس و اضطراب را - که عامل بسیاری از مشکلات روانی است - در آنها از بین برد.
۵) ایجاد آمادگی در بچه ها و فراهم آوردن شرایط و امکاناتی که آنها بتوانند با آرامش و راحتی به مطالعه و درس بپردازند، می تواند ترس و اضطراب ناشی از امتحان را کاهش دهد.
● روش های صحیح مطالعه قبل از امتحان
گام اول تنظیم برنامه درسی مناسب برای گذراندن موفقیت آمیز امتحان هاست. برنامه ریزی درست به دانش آموز کمک می کند تا وقتش را با دقت بین درس های مختلف تقسیم کند و از انرژی ذهنی خود بهترین استفاده را ببرد. برای مثال، می تواند برنامه ریزی خود را براساس وقت بیشتر برای درس های مهم تر و یا وقت بیشتر برای درس هایی که در آن ضعیف است، مشخص کند. بدیهی است بیشتر خواندن و تمرین کردن، علاقه و انگیزه دانش آموز را برای یادگیری بیشتر خواهد کرد.
هنگام برنامه ریزی برای مطالعه درس ها باید توجه داشت که از شیوه تک درسی استفاده نشود، زیرا نه تنها دانش آموز را زود خسته و بی حوصله می کند، بلکه سطح یادگیری او را نیز کاهش می دهد. به جای این شیوه بهتر است مطالعه سه، چهار درس را در برنامه روزانه خود بگنجاند. هر چه تنوع در زمان بندی درس ها بیشتر باشد، نتیجه بهتری نیز دریافت خواهد کرد. همچنین دانش آموز باید به تناسب بین درس های انتخابی نیز توجه کند.
تمرین حل کردن ممتد و مطالعه کردن درس هایی که با عدد و فرمول سر و کار دارند یا درس های حفظ کردنی، روش موثری برای یادگیری نیست. ترکیب درس هایی مثل فیزیک، ریاضی، هندسه با درس های حفظ کردنی مثل تاریخ، جغرافی و ادبیات بهترین روش برای مطالعه محسوب می شود.
هنگام مطالعه درس های حفظ کردنی، برای اینکه ذهن دانش آموز از موضوع اصلی دور نشود، بهتر است:
▪ موضوع درس را برای خود خلاصه کند.
▪ ضمن خواندن، پرسش هایی از متن درس درآورد.
▪ محورهای اصلی درس و نکات کلیدی آن را فهرست وار یادداشت کند.
▪ رابطه یی بین قسمت های مختلف درس در ذهن خود برقرار کند.
به طور معمول، بعد از هر یک ساعت مطالعه، ۱۵ دقیقه استراحت و تنفس نیاز است. قدم زدن در حیاط، نوشیدن یک لیوان آب میوه یا خوردن مقداری گردو و بادام تاثیری مثبت بر عملکرد مغز دانش آموز می گذارد. دیدن یک برنامه تلویزیونی مفرح بعد از دو ساعت تمرین ریاضی حل کردن می تواند موجب افزایش تمرکز و توجه دانش آموز بر مفاد درسی اش شود.
● روش های کاهش استرس قبل از امتحان
▪ توجه به تغییرات فیزیکی بدن (مثل عرق کردن کف دست، افزایش ضربان قلب، برافروختگی صورت، تنگی نفس) و تغییرات روانی حاصل از اضطراب (مثل کاهش توجه و تمرکز، حواس پرتی و احساس تشویش و نگرانی) می تواند دانش آموز را نسبت به پاسخ های روانی - جسمانی خود هوشیار کند. او می تواند با توجه به حالت های عاطفی - هیجانی خود د رصدد کنترل آنها برآید و آن را به استرس مثبت (انرژی زا) تبدیل کند. برای مثال، توانایی های خود را باور داشته باشد، خود را با دیگری مقایسه نکند، سعی نکند نفر اول باشد (نفر اول، همیشه یک نفر است)، نسبت به خود قضاوت مثبت داشته باشد، مشکلات را درونی نکند و…
▪ خواب کافی می تواند از شدت اضطراب امتحان بکاهد. اغلب دانش آموزان به حداقل ۶ و ۷ ساعت خواب در طول شبانه روز احتیاج دارند و اگر آنها کمتر از این میزان بخوابند، بدنشان مستعد و آماده آسیب های روحی - جسمی خواهد شد. هر گونه بی نظمی در برنامه خواب یا کم خوابی موجب کاهش کارایی مغز و افزایش استرس می شود.
▪ تغذیه مناسب نیز تاثیری مستقیم بر عملکرد تحصیلی دانش آموز می گذارد. تحقیقات و پژوهش های مختلف نشان می دهند رژیم های غذایی ناسالم و ناکافی تاثیری منفی بر قابلیت فراگیری دانش آموزان، تمرکز حواس و هوشیاری آنان می گذارد. همان طور که می دانید برخی از غذاها آرامش بخش تر از سایر غذاها هستند.
شیر گرم، موز، حبوبات پخته، نان، کاهو، سبزی ها، ویتامین ها و املاح مختلف از جمله موادی هستند که مصرف آنها در شرایط استرس آور بالا می رود و نیاز بدن به آنها بیشتر می شود. دانه های مغزدار (بادام، نخودچی، کشمش، فندق، پسته، گردو) سرشار از منیزیم است و کمبود آن منجر به ناتوانی یادگیری می شود. از میان میوه ها هم سیب، آناناس و خرما به علت داشتن انواع ویتامین ها و مواد قندی تاثیری مثبت بر فعالیت های مغزی می گذارند. موادی که باید از مصرف افراطی آنها در روزهای امتحان پرهیز کرد، عبارتند از قهوه، شکر، شیرینی، گوشت های پرچرب (مثل سوسیس، کالباس) و نوشابه های کافئین دار.
▪ ورزش موجب کاهش تنش های عصبی و استرس می شود. ورزش منظم و سبک موجب افزایش گردش خون در بدن (به ویژه در مغز) و کاهش هورمون های استرس زا می شود. پیاده روی، دویدن، دوچرخه سواری، شنا و هر ورزش دیگری که موجب فعالیت بدنی و تحرک جسمانی دانش آموز شود می تواند همین تاثیر را داشته باشد.
● روش های رفع استرس در روز امتحان
▪ سعی کنید زودتر از ساعت تعیین شده امتحان، در محل باشید.
▪ وسایل مورد نیازتان را به همراه داشته باشید.
▪ در صورت نیاز یک بطری کوچک آب به همراه داشته باشید.
▪ یادداشت های خود را که شامل نکات مهم درس، فرمول ها، تاریخ ها، نام های خاص و… است با خود همراه داشته باشید تا بتوانید پیش از امتحان مروری بر آنها بکنید.
▪ ساعت مچی خود را همراه ببرید تا متوجه مرور زمان بشوید.
▪ زمانی که آموزگار درباره نحوه چگونگی امتحان صحبت می کند، خوب گوش کنید. وقتی ورقه سوال ها را گرفتید، ابتدا نفس عمیقی بکشید و آن گاه تمام سوالات را بخوانید و سپس با در نظر گرفتن زمان امتحان، شروع به نوشتن پاسخ ها - از آسان به سخت - کنید. این کار به شما کمک می کند تا برآوردی از زمان و بخش های مختلف سوالات امتحانی داشته باشید. اگر نکته یی را نمی فهمید، نگران نشوید، همان ابتدای امتحان - قبل از آنکه شروع به پاسخگویی کنید - از آموزگار خود بپرسید.
▪ اگر آن قدر عصبی و مضطرب هستید که احساس می کنید هیچ چیز را به خاطر نمی آورید، بهتر است یکی دو دقیقه کاملاً آرام بنشینید و به موضوعات آرامش بخش فکر کنید. پس از چند دقیقه که توانستید به حالت عادی برگردید، مطمئناً تمرکز و توجه بهتری برای پاسخگویی به سوالات خواهید داشت.
● در مورد پرسش های تشریحی
▪ ابتدا تمام سوالات را به دقت بخوانید.
▪ پاسخگویی به سوالات را از آسان به سخت شروع کنید.
▪ جواب پرسش ها را با توجه به دانسته ها و معلومات تان بدهید نه بر پایه حدسیات.
▪ سعی کنید از حاشیه روی پرهیز کنید و تنها اصل پاسخ را بنویسید.
▪ توجه به زمان داشته باشید و بیش از حد برای یک سوال وقت نگذارید.
▪ سوالاتی را که پاسخی برای آنها ندارید، کنار بگذارید و به بقیه پرسش ها بپردازید. در صورتی که وقت اضافه داشتید، می توانید با تمرکز بر سوال، پاسخ آن را پیدا کنید.
▪ پاسخ هر سوال را در جای خودش بنویسید.
▪ بعد از پایان پاسخگویی به سوالات، در صورت داشتن وقت، حتماً ورقه تان را یک بار مرور کنید.
● در مورد سوالات چهار گزینه یی:
▪ ابتدا تمام جواب ها را به دقت بخوانید و سپس جواب درست را علامت بزنید، شاید پاسخ صحیح، گزینه چهارم باشد
▪ دقت داشته باشید، هیچ گاه سعی نکنید ارتباطی بین پاسخ های صحیح پیدا کنید.
▪ تنها زمانی که اطمینان دارید پاسخی که اول داده اید اشتباه است، آن را تغییر دهید.
شناخت سبک های یادگیری (انواع روش های یادگیری در بین افراد مختلف)
آیا تا حالا به این فکر کردین که چطور توی کمترین زمان میشه به بهترین نتیجه رسید؟ یا چگونه مطالب را سریع حفظ کنیم؟ چطور میشه اون همه مطلبی که با سختی بسیار به خاطر سپردید را از خطر فراموشی نجات بدید؟ در این مقاله قصد داریم تا به روانشناسی حافظه و شرح سبک های یادگیری بپردازیم و بهترین روش های یادگیری در بین افراد مختلف رو بررسی کنیم.
حتماً همه زمان مدرسه رو به خاطر دارید که مجبور به حفظ کلی مطلب در شب امتحان بودیم و هممون به دنبال ترفندهای شب امتحان می گشتیم تا بتونیم بهترین نمره رو بگیریم. همه چیز بهمون توصیه می شد از حفظ شعر و استفاده از گیاهان دارویی برای تقویت حافظه گرفته تا گشتن دنبال کتاب آموزش تندخوانی که بابابزرگ تون بهتون داده بود و دعاهای مامان بزرگ. به مدرسه هم که وارد می شدید کلی از همکلاسی هاتون رو می دیدید که هرکدوم به روش متفاوتی در حال دوره کردن و به خاطر سپردن نکات مهم درسی بودن و همه ادعا می کردند که بهترین روش های یادگیری و حفظ سریع مطالب را می دونند و البته خیلی وقت ها عصبانی از این که چرا هر چی میخونن یاد نمی گیرند و مشکل از سختی درس است!
ولی واقعیت اینجاست که هیچ چیز سختی در دنیا وجود نداره و فقط با دونستن چند تا راهکار ساده شما به راحتی میتونید هر چیزی که بهش علاقه دارید رو یاد بگیرید. پس دیگه دنبال جواب سوالاتی از قبیل: “برای تقویت حافظه چه بخوریم” “روش های تقویت حافظه” و “ترفند های شب امتحان” نباشید چون سوال شما با داشتن کمی اطلاعات راجع به روانشناسی حافظه و شناخت انواع حافظه به راحتی پاسخ داده می شه. مطلب امروز ما هم فقط راجع به یادگیری زبان های خارجی نیست بلکه به طور کلی مربوط به روش های یادگیری در بین افراد مختلف است. اگرخیلی کنجکاو شدید که راه حل معمای سخت و همیشگی درس خوندن رو بدونید پس ما به شما پیشنهاد میدیم ادامه این بحث رو دنبال کنید تا ببینیم به کجا می رسیم و چه چیز هایی راجع به سبک های یادگیری دستگیرمون میشه.
به هر کلاس درسی که وارد میشید تعداد زیادی دانش آموز وجود داره که به ازای هر کدوم یک یا چندین استعداد مختلف ذهنی در وجود اونها قرار گرفته. هیچ دو انسانی مثل هم نیستن و هرکدام روش متفاوتی رو برای رویارویی با مسائل انتخاب می کنند که این ویژگی به حافظه و نحوه یادگیری آن ها هم بسط پیدا میکنه. بسیاری از دانشمندان و روانشناسان یادگیری در رابطه با این موضوع تحقیقات زیادی را انجام دادند که نتیجه ی این تحقیقات جواب سوال بسیاری از دانش آموزان و اولیا رو در رابطه با یادگیری و استعدادهای هر فرد پاسخگو هست. تیپ های متفاوتی از دانش آموزان وجود داره که طبق تئوری وارک به چهار گروه تقسیم می شوند که در ادامه به بررسی هر گروه به صورت مجزا می پردازیم:
سبک یادگیری بصری (visual):
همونطور که اسم این گروه نشان میدهد، این افراد مطالب رو از راه دیدن بهتر یاد می گیرند و ترجیح می دهند یک رابطه ی بصری بین مطالب مختلف پیدا کنند تا بدین طریق اطلاعات را بهتر در حافظه خود ثبت کنند. از ویژگی های شخصیتی افراد با یادگیری بصری میشه به چندین مورد اشاره کرد:
دانش آموزان بصری تند تند صحبت می کنند و بر روی کلمات خودت دقت کافی ندارند.
آنها بی صبر و حوصله هستد و تمایل به قطع کردن حرف دیگران دارند.
آنها بیشتر از کلمات و جملات مرتبط با تصاویر استفاده می کنند.
و همانطور که قبلا گفته شد با دیدن بهتر یاد می گیرند و به حافظه می سپارند.
بهترین روش یادگیری برای این افراد مدیریت بهتر زمان و بالا بردن سرعت مطالعه و تبدیل کردن هر مطلب ورودی به نوعی نمودار، شکل یا نقشه ذهنی هست تا رابطه ای منطقی بین اطلاعات را با چشم پیدا کنند و درک بهتری از طرح کلی درس در ذهن آنها نقش ببندد. برای مثال بهترین روش حفظ کردن لغات انگلیسی برای افراد گروه یادگیری بصری استفاده از فلش کارت های تصویری است. اگر شما خصوصیات این دسته از دانش آموزان رو دارید سعی کنید بیشتر از نقاشی، تصاویر، نمودار و نقشه استفاده کنید تا در زمان کمتر بیشترین مقدار از مطالب را یاد بگیرید، زیرا که این راهکار ها مطابق با سبک یادگیری مخصوص شماست. راستی صحبت از روش حفظ لغات انگلیسی شد، اگر در این زمینه خیلی به مشکل برمیخورید برای اطلاعات بیشتر به اینجا مراجعه کنید تا اهورا تیم بهترین روش یادگیری لغات رو بهتون بگه.
سبک یادگیری شنیداری (auditory):
حتما خیلی وقت ها متوجه شدید که بعضی از دوستانتون با بلند خوندن درس یا حتی قافیه دادن به اون بهتر یاد می گیرند که البته این معمولا برای اطرافیان بسیار آزاردهنده هست. شما با شناخت تفاوت های یادگیری و انواع استعدادهای انسان از یک فرد به فرد دیگر می تونید بدون اینکه اطرافیان خودتون رو اذیت کنید سرعت مطالعه ی خود رو به حداکثر برسونید و به خاطر تفاوت در استعدادهایتان هم سرزنش نشوید. به این سبک یا الگوی یادگیری، یادگیری شنیداری می گویند. اگر یکی از اعضای این گروه هستین، حتما تا حالا چندین بار توی کتابخونه هم تذکر گرفتین. این گروه از دانش آموزان هوش موسیقیای بالایی دارند و از راه شنیدن بهتر یاد میگیرند. از جمله ویژگی های شخصیتی افراد با یادگیری شنیداری غالب میشه به موارد زیر اشاره کرد:
این دسته از دانش آموزان شمرده صحبت می کنند و شنوندگان بسیار خوبی هستند.
تفکر آنها از نوع خطی است که این یعنی آنها به ترتیب تجربه ی اتفاقات پیرامون خودشون، اونها رو به خاطر میسپارند. از نظر این افراد بهترین راه برای رفتن از نقطه ی A به B یک خط مستقیم است.
آنها ترجیح میدهند به جای اینکه مطالب را بخوانند همه چیز برایشان با کلمات توضیح داده شود.
آنها با گوش کردن و به صورت شفاهی بهتر یاد میگیرند.
اگر شماهم یکی از اعضای این گروه هستید سعی کنید با بلند تکرار کردن مطالب، موسیقی و تدریس مطالب به دیگران درس خواندن رو برای خودتون راحت تر کنید. مثلا اگر فردا یک مصاحبه ی کاری یا تعیین سطح به زبان انگلیسی دارید، بهترین راه برای روان شدن در توانایی صحبت کردن گوش کردن به مکالمات انگلیسی موقع انجام کارهای روزمره و یا حتی ضبط کردن صدای خود بعد از یک مصاحبه ی فرضی با خودتون هست.
سبک یادگیری نوشتاری (reading/writing):
همونطور که حدس میزنید این دسته ازافراد با در تماس بودن با متن - چه خواندن و چه نوشتن - بهتر یاد می گیرند. افرادی که سبک یادگیری غالب شان یادگیری نوشتاری است به جای دیدن تصاویر یا شنیدن داستان دوست دارند تا متن کتاب را بخوانند. افراد این گروه با امتحان های کتبی احساس راحتی بسیار بیشتری می کنند. این دسته از دانش آموزان همیشه بهترین روش های تندخوانی و تقویت حافظه را با استفاده از متن بلد هستند. حتما شما هم یکی از اونهایی که زودتر از همه برگه ی امتحانی خودشون رو تحویل میدهند میشناسین. از ویژگی های افراد با یادگیری نوشتاری میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
این دسته از دانش آموزان مطالب را به صورت نوشتاری و روی کاغذ بهتر می فهمند
آنها تمایل به دریافت و تولید اطلاعات به صورت کتبی دارند.
آنها از نوشتن مطالب لذت بیشتری می برند.
اگر شما هم یکی از افراد این دسته هستید احتمالا تعداد زیادی از دفتر و دفترچه های رنگارنگ دارید که همه ی اونها با اطلاعات مختلف پر شده. در این صورت برای بالا بردن سرعت مطالعه و بهتر یاد گرفتن مطالب باید از روش خلاصه نویسی و نوت برداری استفاده کنید. شما همیشه از بهترین جزوه نویس های کلاس هستید؛ پس بدون درنگ موبایل های خودتون رو کنار بگذارید و به جای تایپ کردن از کاغذ و قلم استفاده کنید، چون باعث یادگیری بهتر شما می شود. همچنین شما درامتحان های چهارگزینه ای و کتبی عملکرد بهتری دارید، پس خوشحال باشید چون شما یک قدم از دیگران در کنکور جلوتر هستید. سعی کنید اگر که واقعا سبک یادگیری نوشتاری در شما غالب است، برخلاف آن عمل نکنید و روش های یادگیری مطابق با این الگو را برای خود طراحی و شخصی سازی کنید تا بتوانید بیشترین کارایی را در فرآیند مطالعه و یادگیری داشته باشید.
سبک یادگیری حرکتی (kinesthetic):
در افراد با یادگیری حرکتی، فرآیند یادگیری همراه با فعالیت های فیزیکی و حرکتی است. این گروه از افرد علاقه ی عجیبی به انجام دادن کارهای مختلف درکلاس دارند. حتما همه مون یکی از اون بچه ها رو توی مدرسه یا فامیل دیدیم که با باز کردن پیچ و مهره های اسباب بازیشون و یا لمس کردن و تجربه کردن اشیای مختلف در محیط پیرامونشون، چیزهای جدید رو یاد می گیرند و حتی بعضی اوقات از آنها به عنوان شیطون، پرانرژی و یا حتی هایپر یاد میشه. ولی واقعیت اینجاست که احتمالا این افرد هیچکدوم از اینها نیستید و فقط سبک یادگیری اونها نیاز به فعالیت حرکتی بیشتری می طلبه. از ویژگی های شخصیتی افراد با سبک یادگیری حرکتی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
این دسته از دانش آموزان نسبت به گروه های دیگر بسیار آرام و شمرده صحبت می کنند.
آنها دیرتر از بقیه تصمیم میگیرند.
آنها از تمامی حواس پنجگانه ی خود برای یادگیری استفاده می کنند.
آنها با انجام دادن روش های تجربی و حل معماها در زندگی واقعی بهتر یاد می گیرند.
و در آخر آنها علاقمند به یادگرفتن با تجربه و لمس کردن اشیا و روش آزمون و خطا هستند.
اگر شماهم جزو این گروه هستید سعی کنید با بازی، حل معما و دیدن اشیا از نزدیک و وارسی اونها یادگیری خودتون را به حداکثر مقدار ممکن برسونید. مثلا اگر فردا یک امتحان زبان انگلیسی دارید، میتونید با استفاده از بازی با کلمات لغات رو حفظ کنید.
شاید الان کمی گیچ شده باشید و نمیتونید بفهمید شما جزو کدوم یک از این گروه ها هستید. طبق تحقیقات روانشناسی حافظه افراد تلفیقی از تمامی این گروه ها هستند که البته احتمالا در هر فرد اثر یکی از این روش های یادگیری از بقیه پر رنگ تر است و همین امر هم باعث تفاوت های یادگیری در بین افراد مختلف است. اما با این حال اگر در مورد تیپ شخصیتی و روش یادگیری مخصوص شخصیت خودتون مطمئن نیستید، سوال شما با انجام دادن پرسشنامه ی کوتاهی به نام پرسشنامه راهبردهای یادگیری وارک به راحتی پاسخ داده میشه. با شناخت استعدادهای خودتون و تیپ یادگیری شخصیتتون درس خوندن را برای خودتون راحت و لذت بخش تر کنید.
اینم پرسشنامه
۵ راه برای کمک به بچههای اهمال کار
الان نه. فردا. این چیزی است که خیلی از نوجوانها برای شانه خالی کردن ازهر کار و مسئولیتی میگویند. این تا اندازهای طبیعی است. خیلی از ما تمایل داریم کارها را به عقب بیندازیم. همیشه این احساس وجود دارد که فردا روز بهتری برای انجام کاری است که امروز حوصلهاش را نداریم.
اما شما باید تفاوتی را که بین کسی که به این شیوه عادت کرده است و کسی که هر از چندگاهی کارش را به عقب میاندازد قائل باشید. برای والدین کنار آمدن با کودک یا نوجوانی که عادت به تنبلی و عقب انداختن کارها دارد یک چالش جدی است.
مشکل کجاست؟
اشتباه رایجی که در درک این رفتار وجود دارد این است که همه دلیل به تعویق انداختن کارها را تنبلی و بی انگیزگی مطلق کودک میدانند. اگرچه گاهی این بخاطر انگیزه کم یا تنبلی است اما عوامل دیگری هم وجود دارند که باید در درک این مساله لحاظ شوند.
گاهی کودکان به این دلیل کارها را به عقب میاندازند که درکی از تاثیر آن در اهداف آینده و حالشان ندارند. یعنی اصلا متوجه نیستند که این کار چه عواقبی دارد. از سوی دیگر کار یا وظیفهای که به کودک محول میشود برایش جذاب و خوشایند نیست. مثلا خیلی از کودکان تمیز کردن اتاق را اصلا جالب نمیدانند و همین باعث میشود سراغ انجامش نروند. علاوه بر این کودکان معمولا قادر نیستند چندین کار را باهم مدیریت کنند و اگر اولویت کارها را نشناسند نمیتوانند اهمیت انجام هر کاری را در زمان و موعد مقرر دریابند.
یکی از دلایل دیگری که باعث به تعویق افتادن کارها میشود مدیریت ضعیف زمانی است.آنها نمیدانند هر کاری نیاز به چقدر زمان برای انجام دارد. آنها کاری را شروع میکنند و گمان میکنند زمان کافی برای انجام و تمام کردن آن را دارند.
ترس از شکست نیز یکی از دلایل تعویق کارهاست. بعضی از بچهها نمیتوانند کاری را شروع کنند چون آنها از اینکه نتوانند انتظارات دیگران را برآورده کنند میترسند. این ترس ناشی از ایدهال گرایی فرد است و بر این باور استوار است که هر چیزی کمتر از حد ایدهال غیر قابل پذیرش است.
برای اینکه بفهمید چرا فرزندتان هر کاری را به تعویق میاندازد باید با او در این مورد حرف بزنید و تصور او را از انجام کارها بشناسید. به طور معمول بچهها از بیان احساس و فکرشان زمانی که احساس کنند شنوندهای وجود دارد خوشحال میشوند. کودک باید بفهمد که شما دوست دارید دلیل ترس، نگرانی و مشکلاش را بدانید بدون اینکه بیان این افکار و احساسات عواقبی برایش داشته باشد.
همانطور که شنونده خوبی برای فرزندتان هستید تلاش کنید دلایل را پیدا کنید. این مثل درمان سردرد است. یک پزشک نمیتواند بدون شناخت علتها سردرد را درمان کند. شما هم نمیتوانید عادت به تعویق انداختن کارها را تغییر بدهید مگر اینکه بدانید این مشکل ریشه در چه چیزی دارد. تشویق و انگیزه دادن به کودک در این شرایط کافی نیست. مثلا کودکی که اثر انجام کارها را در اهداف حال و آیندهاش متوجه نمیشود دلیل تشویق و روحیه دادن شما را هم نمیفهمد.
پس حالا چه باید بکنید؟
زمانی که میبینید کودک از به عهده گرفتن کاری دچار اضطراب میشود باید مداخله کنید تا این شرایط تغییر کند.
از کودک بپرسید
خوب است که بدانید تصور کودکتان راجع به کارها و وظایفاش چیست؟ ترسهایش ناشی از چیست و او انتظارات دیگران را چگونه میبیند. مثلا از کودک بپرسید« استانداردی که برای خودت در نظر گرفتهای چیست؟»، « فکر میکنی دیگران از تو چه انتظاری دارند؟» و یا «فکر میکنی چه اتفاقی میافتد اگر کاری پیش نرود؟». درک شما از این مسائل باعث میشود در موقعیتهای مشابه راه کمک کردن صحیح را پیدا کنید.
از او چه انتظاری دارید؟
کودکان همیشه نگران انتظار زیاد والدین از خودشان هستند. توقعتان را پایین بیاورید تا جایی که کودک احساس آرامش کند. ایدهالهای شما باید متناسب با توان کودک در انجام کارها باشد نه بیشتر از آن.
اهمیت هنر حل مساله
کودکانی که ترس از شکست دارند معمولا نتایج غیر واقعی، غیر منطقی و اشتباه را تصور میکنند. این افکار مصیبت بارند. معمولا چنین افکاری علاوه بر اینکه باعث به تعویق افتادن کارها میشود عاملی برای رفتارهای بد و اشتباه دیگری نیز هست. این خیلی خوب است که به کودک یاد بدهید چطور مسائل و نتایج آن را در ذهنش مدیرت کند و برای هر موقعیت خوب یا بدی پیش فرضهای منطقی داشته باشد. به کوک یاد بدهید با فرض شکست خوردن چه امکاناتی برای جبران دارد.
به مثبتها توجه کنید
از کودک بپرسید چه دیدگاهی درباره چیزهایی که باعث موفقیت، شادی و رضایت میشوند دارد. سپس از او بخواهید به این موارد فکر کند و آنها را عملی کند. همین که او بداند برای رسیدن به موفقیت، رضایت و شادی باید از چه مسیری حرکت کند و چه اهدافی را دنبال کند به احتمال زیاد تمایل بیشتری برای به پایان رساندن کارها خواهد داشت.
از تجربه خود بگویید
گاهی لازم است به کودک از ترسها و نگرانیهای خودتان بگویید؛ چیزهایی که شما را در زندگی نگران کردهاند و باعث شدهاند کاری را رها کنید یا نتوانید به پایان برسانید. بدون شک رویکرد شما هم در گذر زمان تغییر کرده است و میدانید که اگر طور دیگری پیش میرفتید چقدر شرایط بهتر بود. بیان تجربههای شخصی از این جهت خوب است که کودک را به این شناخت میرساند که احساسات و افکارش منحصر به فرد نیستند و آنها قابل تغییرند. خوب است گاهی پیشنهادهای جایگزین بدهید. مثلا بگویید « حالا که میترسی روشات را اینطور تغییر بده و به راههای تازه فکر کن چون من این راه را رفتهام و مطمئنام که نتیجه میدهد.».
چیزی که باید همواره به خودتان یادآوری کنید این است که ترسها و عادتهایی مثل به تعویق انداختن کارها هرگز خود به خود و به مرور زمان رفع نمیشوند. چه بسا بر اثر زمان به شدت آنها افزوده شود. برای همین مهم است که به کودک کمک کنید تا از افکار و احساساتی که مانع پیشروی هستند رها شود و باور تازهای نسبت تواناییهایش، اهداف و خواستههایش پیدا کند.